تو وقتی که با من قدم می زنی
چرا خوب من حرف کم می زنی؟
و با حرفهای دو پهلوی خود
تلنگر به پشت دلم می زنی
من از چشمهایم غزل می چکد
تو خود را به آن کوچه خم ! می زنی
تو ای ساز ناساز چپ کوک من
به هنگامه ای زیر و بم می زنی
که شیرین ترین لحظه های مرا
به وقت سکوتت به هم می زنی !
(سید علی سجادی)