رد پا


در خیالــم


پشت ســرت آب ریخــتم !!!


نه برای اینکه برگــــردی!


...


تا پــاک شــود

هـرچه ردپــای توســت از زنـدگی . . .



پی نوشت :  قبلا نوشته بودیم پی نوشت ندارد و پی نوشت هم شسته شده است. منتها چون تعدادی از عزیزان نزدیک بود خود ما را هم با همان آب بشویند و به آب بسپارند از ترسمان این پی نوشت را بازتولید کردیم که کمتر مواخذه شویم ( به کامنت ها رجوع فرمایید تا کامل در جریان قرار گیرید !!  )

رفت که رفت !


مدتی از شعر توی وبلاگ دور بودم.دلم گرفته بود.

این شعر کوتاه*  تقدیم به همه دوستان خوبم:



کاکلی  دور و برت پر شده صد تا قوقولی

من برات یه دسته خارم  تو فقط فکر گلی 


کاکلی ؟ عروس شدی؟زن کدوم خروس شدی؟

مث وقتی که تو عشقم بودی غرق بوس شدی؟ 

...

کاکلی عشق قوقول زد به سرش رفت که رفت

پر ما رو بتکوند از رو پرش رفت که رفت... 



* نوشت :

به دستور و حسب اعتراض برخی از دوستان کلمه کوچولو به "کوتاه " تغییر یافت !

ما رایت الا جمیلا !

حب الحسین رشته تحصیلی شماست
دانشسرای عشق و جنون شهر کربلاست
در رشته ی حسین شناسی موفقید
موضوع بحث سینه زدن پای روضه هاست
تا روز حشر مدرکتان را نمی دهند
برگ قبولی همه در پوشه خداست
پایین کارنامه ی هر کس نوشته است
این مُهر سرخ مُهر شهنشاه کربلاست


پ.ن 1 :

نمی خواستم چون حال و هوا حسینی و محرمی شده چیزی بنویسم

این شعر قشنگ توی وبلاگ یکی از دوستان خیلی نظرمو جلب کرد

به قول  یه  عزیزی : منو صدا میکرد و می گفت منو بردار ( اون عزیز می گفت : این می گه منو بخر!  )


پ.ن 2:

من نه سوادم نه تجربه‌م  نه تشخیص و اعتبارم در حدی نیست که بخوام نصیحتی به کسی بکنم. فقط می خوام خواهش کنم که این شبا  اگه از تلویزیون و رادیو و اینترنت یا توی مساجد و تکیه ها  یا در سطح شهر پای روضه و سخنرانی و مداحی و سینه زنی و ... هستین شما رو بخدا بخاطر تشنگی حسین و گلوی سوراخ بچه ش گریه نکنین

حسین مصایب بزرگتری هم داشت که همون روزا همه دار و ندارش رو برای همونا داد و کسی هم بهش توجه نکرد

اگه حالشو داشتین بجای گریه بر حسین

کمی

فقط کمی

به رسالت و هدف و نگاه حسین هم فکر کنین.


خب...

همین !

بن بست

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود

گاهی همان کسی که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می رود

گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست می رود

اول اگر چه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته است می رود

وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست می رود

هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود

گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست می رود

اینجا یکی برای خودش حکم می دهد
آن دیگری همیشه به پیوست می رود

این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست
تیریست بی نشانه که از شصت می رود

بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند
اما مسیر جاده به بن بست می رود

پشیمانم !!

ضمن پوزش از همه خانومها و آقایون گفتم این طنز شاید به یه بار خوندنش بیارزه!



 

خانمم می گفت : " بد جوری هراسانم همش

در پی آیینه بین و فال و فنجانم همش

 

حال و روزم از لحاظ روحی اصلا خوب نیست

هیچ می پرسی چرا در پای قلیانم همش؟

 

صبح، بی بی گل برایم یک خبر آورده بود

ازهمین رو با تاسف ، کلّه جنبانم همش

 

عاقبت تصویب شد قانون تجدید فراش!!

دارم احساس بدی، غمگین و نالانم همش

 

مثل سیر و سرکه می جوشد دلم ، دلواپسم

چونکه با اسم هوو می لرزد این جانم همش

 

همسر خوبی نبودم ، می پذیرم کاملا

خاطرت آسوده باشد فکر جبرانم همش

 

مُرد دیگر آن زن خود خواه لوس بی ادب

بعد از این یک خانم خوش خلق و مامانم همش

 

بوده ام ولخرج تا امروز اما بعد از این

در پی کفش و لباس و کیف ارزانم همش

 

هرچه می خواهی برایت می پزم عالی جناب

قرمه سبزی یافسنجان ؟تحت فرمانم همش

 

جای کافی شاپ و استخر و سونا و سینما

بیشتر پیش شما در خانه می مانم همش

 

جیغ هایم ، نعره هایم ،اخم هایم را ببخش

یک مریضی بود و فعلا تحت درمانم همش

 

نیستی آش دهن سوزی ولی با این همه

بی شما حس می کنم در سطر پایانم همش !! "

 

 ***

 

گفتم: " ای یارم، نگارم، همسرم اصلا نترس

کاسبی ها راکد و در اوج بحرانم همش

 

بنده فکر پاس چک هامم نه تجدید فراش

هیچ می پرسی چرا سر در گریبانم همش

 

ازدواج این روزها آن هم مجدد، ساده نیست

تازه از آن بار اول هم پشیمانم همش!!!  "





مهم نوشت: خدا به دادم برسه با کامنت های بعضیا !