میراث
زمین خورده ام با اجازه دوست خوبم شنگ عزیز.این شعر رو از وبلاگ ایشون برداشتم.
آنقدر زمین خورده ام که بدانم
برای برخاستن
نه دستی از برون
که همتی از درون
لازم است
حالا اما
نمی خواهم برخیزم
می خواهم اندکی بیاسایم
فردا
برمی خیزم
وقتی که فهمیده باشم چرا